جای برف می ماند روی رد پاییم و چه غریب می ماند برگی که از شرم رخ زرد کرده و گاه به درخت پیر
همسایه خیره می شوم و می پرسم از خود که چرا جوانه هایش گله از تن پیرش نمی کنند و شکفته
شدنشان را جشن می گیرند
زیر برف ها بودم امروز اما چتری نداشتم ..........................